جلد یا رُویه، نگهدارنده و محافظ کتاب، کتابچه، ژورنال (مجله)، دفتر، کاتالوگ، صفحه موسیقی و یا هر چیز دیگر در برابر آسیبهای فیزیکی بیرون است. در واقع، «طراحی جلد نشریات را می توان نوعی طراحیِ بسته بندی به حساب آورد. زیرا جزئیات فنی طراحی جلد شباهت نزدیکی با طراحی بسته بندی دارد، چرا که در طراحی جلد هم باید به سطوح و وجوه مختلف جلد فکر کرد و طراحی مناسب هنری/فنی را انجام داد، و دقایق و ریزه کاری های حرفه نشر را در کار ملحوظ داشت. طراحی جلد نیز مانند هر کوشش پویایی، انواع گوناگون دارد که معروف ترین آن طراحی جلد کتاب است، زیرا کیفیت کار طراحی جلد کتاب و تقسیمات و سطوح آن، کامل ترین در میان انواع جلدهای نشریات است».
این قسمت با محوریت بحث درباره اهمیت طراحی جلد کتاب پی گرفته می شود، چرا که انواع جلدهای دیگر نیز هرکدام وجهی و بخشی از خصوصیات جلد کتاب را دارند. «در حقیقت جلد کتاب، لباس کتاب است و این لباس باید متناسب باشد. حتی اگر کتاب ترجمه است و خودش دارای یک لباس فرنگی است اما طبعاً وقتی وارد فرهنگ ما می شود باید لباس خاص خودش را داشته باشد؛ این لباس باید اطلاعاتی از محتوای کتاب ارائه بدهد. چیز دیگری که در صنعت نشر مهم است، جذب خریدار کتاب است که با جذابیت جلد کتاب، طبعاً فروش کتاب بالا رفته و موجب افزایش تیراژ کتاب می شود. جلد باید به خواننده، اطلاعاتی در مورد کتاب بدهد و او را ترغیب کند که کتاب را بخرد». بنابراین، جلد علاوه بر آنکه یک محافظ است؛ در ترغیب مخاطب برای خرید و خواندن و در کل استقبال از محصول مورد نظر، سهم مهمی دارد زیرا جلد، ماهیت کلی آن محصول را نشان می دهد.
«اکنون در ایران، دو وضعیت کلی برای جنس جلد کتاب وجود دارد: اگر جنس جلد کتاب از انواع مقواهای نازک مانند مقوای گلاسه باشد، اصطلاحاً به آن، جلد شومیزمی گویند. وضعیت دیگر، کتابهایی هستند که جلد آنها مقوای سخت و ضخیمی است که پوششی خاص به نام گالینگور دارد و جلد این کتابها را در اصطلاح،زرکوب یا گالینگور می گویند. حالت سومی هم به ندرت در جلد کتابها دیده می شود که از همان مقوای سخت در ساختن جلد استفاده شده است ولی به جای پوشش گالینگور، کاغذ گلاسه ای که طرحی روی آن چاپ شده به کار رفته است و روی این کاغذ، پوششی از سلوفان قرار دارد. به این نوع جلد اصطلاحاً، پوشش سخت یا سلوفان می گویند». بایستی توجه داشت که در گذشته، ساخت و طراحی جلد از تنوع قابل ملاحظه مواد و ابزار برخوردار بوده است؛ نظیر چوب، چرم که از پوست انواع حیوانات تهیه می شد مثل تیماج (پوست بز)، میشَن (پوست گوسفند)، ساغَر (پوست اسب، استر، الاغ)، خُرُم (پوست گوساله)…، پارچه مثل زری، قلمکار، ترمه، مخمل…، کاغذ و مقوای دست ساز، جلد لاکی و غیره. البته در دوران معاصر نیز رجعتی دوباره به سوی استفاده از مواد طبیعی دیده می شود.
واژه جلد لزوماً به معنای صحافی نیست، گرچه «صحافی که گاه به آن تجلید هم گفته شده است، غالباً به معنای به هم پیوستن و قرارگرفتن برگهای چاپ شده در پوششی محافظ است؛ اما در واقع صحافی در معنای گسترده واژه، تنها به جلدکردن محدود نمیشود. برخی آثار چاپی نه جلد دارد و نه به آن احتیاج دارد؛ برای مثال، بعضی از آثار چاپی فقط به تاخوردن و مرتب شدن و احیاناً برش نیاز دارد… به عبارت دیگر، می توان آثاری را که به مرحله صحافی وارد می شود به دو دستۀ اصلی تقسیم کرد: ۱) آثاری که به پوشش بیرونی نیاز دارد، مانند کتاب؛ ۲) آثاری که به پوشش بیرونی نیاز ندارد، مانند روزنامه، بعضی مجلات و جزوه ها».بنابراین، صحافی به عمل تازدن و اتصال برگهای کتاب، مجله و غیره به یکدیگر و قراردادن آنها در پوششی محافظ به نام جلد، گفته می شود.
قطع کتاب | اندازه بعد از برش به سانتیمتر |
---|---|
سلطانی | ۴۹×۳۴ |
رحلی بزرگ (مدیران) | ۳۳×۲۴ |
رحلی کوچک | ۲۸/۵×۲۱ |
خشتی (۱) | ۲۲×۲۲ |
خشتی (۲) | ۱۹/۵×۱۹/۵ |
وزیری | ۲۴×۱۷ |
رقعی | ۲۱/۵×۱۴/۵ |
دانشگاهی بزرگ | ۲۵/۵×۱۹ |
دانشگاهی | ۲۳×۱۵/۵ |
جیبی | ۱۶×۱۱ |
پالتویی | ۲۰×۱۲ |
غیر از این اندازهها، قطع دیگری که به بیاضی معروف است نیز وجود دارد که در اصطلاح به کتابهایی گفته می شود که از طرفِ ضلع کوچکتر کتاب صحافی می شوند و شیرازه صفحات در ضلع کوچک قرار می گیرد؛ در این صورت، شکل ظاهری کتاب به صورت افقی خواهد بود.
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
سایت خوبی دارید